Web Analytics Made Easy - Statcounter

تلویزیون در ماه رمضان به سمتِ داستان‌های مردمی رفته که بسیار شنیدنی و دیدنی‌اند؛ معجزه‌ها، عجایب و اتفاقات ناراحت‌کننده‌ای که به آنتن می‌رسند. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، تلویزیون در ماه رمضان امسال با حفظ برندهای شناخته شده سحر و افطار خود تنها با تغییراتی اندک و داستان‌های مردمی به آنتن رسیده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قصه‌هایی که از معجزه، کارآفرینی و عجایب "زندگی پس از زندگی" گرفته تا حال و احوال خانواده‌های ایرانی و وصال و صلح و سازش‌هایی که روی آنتن رقم می‌خورند.

به برخی از این اتفاقات رمضانی شبکه‌های تلویزیونی توجه کنید:

خالی کردن حساب مادر؛ همه شگفت‌زده شدند

شبکه پنج هر روز "شهر زیبا" را با اجرای مصطفی امامی و کارشناس ثابتی به نام "حجت‌الاسلام سرلک" روی آنتن می‌برد. لیلا هاتفی مادری است که با یک داستان قابل تأمل وارد این برنامه شد؛ "خالی کردن حساب مادر" که همه را شگفت‌زده کرد. ماجرا از این قرار است:

من 15 سالگی ازدواج کردم و سه پسر دارم. با تمام تلخی و شیرینی‌ها، حدود 20 سال با همسرم زندگی کردم؛ اما همسرم سال 1391 به خاطر نارسایی قلبی فوت کرد. بعد از آن اتفاق تلخ بدترین شرایط را تجربه کردم؛ 7 صبح سرکار می‌رفتم و 10 شب می‌آمدم و با خود می‌گفتم کاش همان‌جا بخوابم. زمانی که همسرم فوت کرد، 50 میلیون تومان بدهی داشت.

ما مستأجر بودیم و هیچ وقت از کسی کمک نخواستم. حتی به خاطر کار‌های زیادی که انجام می‌دادم، آرتروز گردن گرفتم و بعد از عمل تصمیم گرفتم، کارم را تغییر دهم و در حوزه بیمه کار کنم. بعد از حدود 10 سال توانستم حدود 70 میلیون تومان پس‌انداز کنم و قرار شد با فرزندانم یک خانه رهن کنیم. زمانی که به بانک رفتم، متوجه شدم فقط 8 میلیون در حساب من است! رئیس بانک پرینت حساب من را گرفت و گفت از حساب شما خرید اینترنتی شده است.

قرار شد به پلیس فتا برویم، کارت‌های من رمز دوم نداشت. پسر بزرگم به برادر کوچکش شک کرد؛ چرا که مدتی بود بازی اینترنتی انجام می‌داد و باید برایش هزینه می‌کرد! زمانی که پسرم را دیدم گفتم چرا این کار را انجام دادی؟ گفت: بیا گوشی من را بفروش! به خاطر این حرف این‌قدر عصبانی شدم که نگو. او حتی پیام‌های برداشت پول از حسابم را هم پاک می‌کرد که من متوجه این موضوع نشوم.

آشتی 3 طائفه‌‌ در «مثل ماه»

میهمانان برنامه «مثل ماه» که سران سه طائفه مهم شهر بشاگرد استان هرمزگان بودند با اشاره به اختلافی که بیش از 70 سال از زمان پدران آن‌ها آغاز شده بود، به اتفاقاتی که در این چند سال بین آنها گذشته بود اشاره کردند. ماجرا از این قرار است:

«علی خورشیدی» از بزرگان طائفه و رئیس شورای حل اختلاف زنگیک: "بیش از 70 سال گذشته یک اختلافی بین طائفه‌های زنگیک، مقدم‌زاده و طاهرزهی پیش آمده و تا به حال 14 نفر از این طائفه‌ها در درگیری‌های متناوب کشته شدند، بر این اساس آقای مقدم‌زاده در سال 99 برای اینکه دشمنان سوءاستفاده نکنند با همکاری قوه قضائیه به حل این ماجرا ورود پیدا کرده کردند."

«میرزاده مقدم‌زاده» رئیس شورای حل اختلاف و بزرگ طائفه مقدم‌زاده: "در آن سال‌ها با ورود انگلیسی‌ها و توطئه دشمنان مردم به جان هم افتادند که طی این درگیری‌ها چندین نفر از جمله پدر بنده که از سرکردگان طائفه بودند کشته شدند، پس از آن سه طرف سکوت کردند تا اینکه در سال 1399 جوان‌ترها با استفاده از فضای مجازی دوباره شروع به تحریک یکدیگر کردند که وقتی خبر به من رسید گفتم این تنش و مشکلات باید برای همیشه تمام شود.

البته دو فرد درگیر اغلب نمی‌توانند خودشان مشکلات‌شان را حل کنند، بنده با اینکه تا به حال 60 تا 70 مشکل منطقه را با ریش‌سفیدی و میانجی‌گری و با هماهنگی دادستان و دادگستری منطقه حل و فصل کردم، اما نمی‌توانستم این مشکل را حل کنم، به طوری که مردم طائفه می‌گفتند مقدم مشکل همه را حل می‌کند پس چرا نمی‌تواند مشکل ما را حل کند، بر این اساس به دلیل جلوگیری از سوءاستفاده‌های دشمنان خارجی و اینکه روشن شدن جرقه‌ای باعث تنش بیشتر در منطقه نشود، با همکاری دادستانی و بزرگان قبائل برای رفع این مشکل قدیمی پیش‌قدم شدیم."

«طاهرزهی» رئیس شورای حل اختلاف و از بزرگان این طائفه: "در سال گذشته به خونخواهی و ادعای اختلاف گذشته دوباره درگیری‌ها در حال آغاز شدن بود که با همکاری قوه قضائیه و معتمدان سعی کردیم تنش‌ها را آرام کنیم و امروز به این برنامه آمدیم تا به امید خدا در این لحظات عرفانی و با همیاری برنامه مثل ماه این مشکلات برای همیشه حل و فصل شده و دل تمام مردم این قبائل که حتی بخشی از آنها در عمان، امارات و عربستان سکونت دارند شاد شود. "

در پایان برنامه به برکت حلول ماه مبارک رمضان و قرآن کریم و به نام نامی مولا علی (ع) سران سه طائفه بزرگ بلوچ در رسانه ملی و در برنامه «مثل ماه» به شکاف عمیق خود پایان دادند و دست دوستی داده  پیمان برادری امضا کردند.

ماجرای نجات معجزه‌آسای تلفنی یک نوزاد از مرگ حتمی

سومین ماجرا به پدر و مادر حسام اختصاص دارد که میهمان برنامه "دعوت" شبکه یک سیما شدند. در برنامه «دعوت» از لحظات سخت و نفس‌گیر نجات نوزادشان گفتند. ماجرا از این قرار است:

این زوج کاشانی چند وقت پیش به دلیل انسداد ریه نوزادشان با اورژانس تماس می‌گیرند و دو پرستار اورژانس از پشت تلفن نوزاد را نجات می‌دهند.  پدر حسام گفت: بچه‌ام رفته بود و خدا او را برگرداند!

در بخش پایانی برنامه، کولیوند رئیس مرکز اورژانس کشور در برنامه حضور پیدا کرد و از دو پرستاری که این کودک را به زندگی برگرداندند، تقدیر کرد.

ویژه‌برنامه «دعوت» با اجرای حجت‌الاسلام محمد برمایی کاری از گروه اجتماعی شبکه یک سیما است که امسال با حفظ رسالت ذاتی خود یعنی پرداختن به مبحث مهم خانواده و با رویکرد اصلی نگاه ویژه به خاندان و بزرگ خاندان ایرانی در ایام ماه مبارک رمضان هر روز ساعت 19:15 پخش می‌شود.

روایت پزشک جراح از معجزه‌ای که مامای بوشهری را نجات داد

سومین برنامه «ماهِ ماه» میزبان مامای بوشهری بود که در اثر سانحه رانندگی دچار عارضه مغزی شد و به لطف جراحی که به معجزه ایمان داشت، به زندگی بازگشت. عید کشمیری رئیس دانشگاه علوم پزشکی بوشهر، مهدی خواجوی جراح مغز و اعصاب و ستون فقرات و محمود شرافی و آذر شمسی بین زوج اهل شهرستان جم استان بوشهر به همراه کودک دو سال و نیمه خودش، به این برنامه تلویزیونی آمدند.

برنامه طبق روال شب‌های گذشته با یاد و خاطره یکی از شهدای مدافع سلامت که به زنده یاد سیده فاطمه شفیعی‌نژاد پرستار مرکز درمانی فاطمه زهرا (س) شهرستان ساری اختصاص داشت، آغاز شد. ماجرا از این قرار است:

مهدی خواجوی جراح معالج آذر گفت: در یکی از روزهای مأموریتم در شهرستان کنگان، حدود ساعت 6 بعدازظهر از بیمارستان با من تماس گرفته شد و گفتند که یک بیمار تصادفی با سطح هوشیاری 3 که پایین‌ترین سطح هوشیاری انسان است به بیمارستان آورده‌اند و حتی تکنسین‌های اورژانس در محل حادثه بیمار را احیا کرده بودند و ریه‌های وی نیز دچار آسیب شده بود.  

در ادامه ماجرا، مجری برنامه از محمود شرافی همسر آذر شمسی بین که در این حادثه دچار عارضه مغزی شده بود خواست توضیح دهد. وی گفت: شغل همسرم ماما است و ایشان پس از به دنیا آمدن سومین فرزندمان که در آن زمان تنها 40 روز داشت، در ایام مرخصی زایمان به سر می‌برد. یکی از همان روزها همسرم تصمیم گرفت با خودرو شخصی برای انجام امور مربوط به بیمه در دوران مرخصی از شهرستان جم (شهرستان محل سکونت مان) به بوشهر برود، که متأسفانه در جاده کنگان بر اثر حادثه رانندگی دچار عارضه مغزی شده و به بیمارستان کنگان منتقل می‌شود. شدت این سانحه آن‌قدر زیاد بود که خودرو کاملاً از بین رفته بود.

مهدی خواجوی در ادامه گفت: با دانش پزشکی که داشتم به همسر بیمار اعلام کردم که وی فقط یک درصد شانس زندگی کردن دارد و آن هم یک زندگی نباتی! به خاطر دارم که در آن زمان این زوج یک فرزند 40 روزه داشتند و بلافاصله وی را برای انجام جراحی به اتاق عمل منتقل کردم. پس از عمل جراحی مدتی در بخش آی سی یو بیمارستان بستر بود و به وسیله دستگاه تنفس می‌کرد و هیچ امیدی به بازگشت وی به زندگی نبود.

وی افزود: یک هفته پس از پایان مأموریتم به تهران آمدم و پس از دو هفته به من اطلاع دادند که دستگاه تنفس مصنوعی را از آذر شمسی بین جدا کرده‌اند و کم کم حالش رو بهبود است. که پس از چند روز از بیمارستان مرخص شد. من به جرأت می‌توانم بگویم که بازگشت وی به زندگی فقط یک معجزه الهی است و بسیار خوشحالم که در حال حاضر در کنار همسر و فرزندانش زندگی می‌کند.  

مهدی خواجوی در پایان گفت: این داستان را روایت کردیم که بگوییم وجود بخش‌های مجهز در مناطق کم‌برخوردار تا چه اندازه می‌تواند به نجات جان بیماران کمک کند و چقدر نجات یک انسان می‌تواند روی یک خانواده تأثیر بگذارد و آن را مستحکم‌تر کند.

قصه مردی که با 500 جوجه کارآفرین شد 

سومین قسمت از ویژه برنامه «جشن رمضان» با حضور 2 مهمان متفاوت و مردمی از شبکه پنج سیما به صورت زنده پخش شد. طبق روال هر شب، به منظور نمایش بخشی از زندگی انسان‌هایی که در شرایط سخت به موفقیت بزرگ رسیده‌اند و ترویج فرهنگ احسان و نیکوکاری، بابک افرا و زینب پورابراهیم میزبان عبدالله کاظمی بودند. مردی که از سن 18 سالگی سودای قهرمانی داشته و برای تحقق رویای خود دست به کارهایی زده که خطر آنها بیش از تجربه وی بوده است.

کاظمی درباره آغاز مسیر قهرمانی خود گفت: ما کار خود را بعد از مراجعه به کمیته امداد و دریافت وام 5 میلیون تومانی در پارکینگ منزل و در یکی از روستاهای خمین آغاز کردیم. اول 500 جوجه خریدیم. دوره پرورش مرغ 55 روزه است، ما با جوجه‌ها رابطه عاطفی برقرار کرده بودیم، شبانه‌روز به آن ها رسیدیم تا بعد از پایان دوره کاملاً بزرگ شدند.

این کارآفرین با مروری بر گذشته خود اظهار کرد: معمولاً در آن سن، همه جوان‌ها دنبال تفریحات و خوش‌گذرانی با دوستانشان‌اند اما ما مجبور بودیم که اوقات فراغت را در زمین‌های کشاورزی کار کنیم. خدا را بابت اتفاق‌های زندگی‌ام شاکرم. هر اتفاق سراسر حکمت است، اگر آن حکمت را درک کنید یا در مسیرش حرکت کنید، از پس چیزی که خداوند برای شما قرار داده برخواهید آمد.

وی در ادامه با قدردانی از مسئولین کمیته امداد امام خمینی(ره) که در راه پیشرفت کمک حال او بوده‌اند افزود:  من الان به عنوان یک کارآفرین به همه جوا‌ن‌‌ها اعتماد می‌کنم چرا که اگر اراده راسخ  و خودباوری داشته باشند قطعاً موفق خواهند شد.

امشب این برنامه داستان مردی را مطرح می‌کند که مهندس زندگی خودش شده و غلامرضا صنعتگر هم می‌آید که از معجزه‌ها بخواند. ویژه برنامه جشن رمضان هر شب ساعت 21:30 پخش می‌شود، امشب چهارمین قسمت خود را روانه آنتن می‌کند.

بی‌نظمی کار دستِ آنتن رمضان داد/ مشکل از سازندگان است یا تلویزیون؟!انتقاد مهران مهام از اشرافی‌گری در سریال‌ها/ سادگی‌ و همدلی‌ "متهم‌گریخت" و "خانه به دوش" طرفدار دارد نه تجمل!محسن قاضی‌مرادی از سریال‌های ماه رمضان تا ماجرای دعوت نشدن به "دورهمی" و "خندوانه" + فیلمحمید ابراهیمی و نقش خاکستری عمو محمود/ رازهای ماندگاری سریال‌هایی مثل‌ "صاحبدلان؟

انتهای پیام/

 

منبع: تسنیم

کلیدواژه: ماه مبارک رمضان شبکه سلامت شبکه پنج سیما شبکه سه شبکه یک رسانه ملی تلویزیون ماه مبارک رمضان شبکه سلامت شبکه پنج سیما شبکه سه شبکه یک رسانه ملی تلویزیون ماجرا از این قرار مقدم زاده مثل ماه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۶۱۸۹۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۲ دهه خدمت در منطقه محروم / روایت معلم غلامانی از زندگی معلمی

معلم غلامانی که دو دهه را در مناطق محروم خدمت کرده است، از سختی‌های شغل‌اش می‌گوید و اینکه چگونه وقت گذراندن با نوجوانان روزهای خدمت را برای او شیرین کرده است تا آنجا که «غلامان» را خانه خود می‌داند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا از خراسان شمالی، «معلمی شغل انبیا است»؛ جمله‌ای که زیاد شنیده‌ایم و با آن آشنا هستیم، اما آنچنان از سختی و شیرینی‌های این شغل باخبر نیستیم. هفته معلم که یادآور شهادت بزرگ معلم انقلاب اسلامی ایران، شهید مرتضی مطهری است، فرصت مناسبی را به وجود می‌آورد تا دقایقی را با معلمان سپری کنیم تا شاید با گوشه‌ای از زندگی آن‌ها آشنا شویم.

به سراغ یک خانم معلم می‌رویم؛ یکی از فرهنگیان دغدغه‌مند خراسان‌شمالی که ۱۸ سال است با وجود آنکه می‌تواند در بهترین نقاط به کار بپردازد، اما در منطقه محروم غلامان مانده و صفا و صمیمیت خدمت در میان بچه‌های منطقه را با آسایش داشتن در مناطق و شهرهای مرفه عوض نکرده است.

وی عشق به دانش‌آموزان و مظلومیت آن‌ها در کمبود امکانت را عامل ماندگاری خود در این منطقه می‌داند و می‌گوید بیشتر معلم‌ها از همان لحظه‌ای که به اینجا می‌آیند برای گرفتن انتقالی و رفتن به نقاط بهتر لحظه‌شماری می‌کنند، اما ماندن در این محل برای او لذت دیگری دارد.

حلما امیری با ۱۸ سال سابقه خدمت در منطقه غلامان از تلخ و شیرین‌های شغلش و خاطراتش با دانش‌آموزان می‌گوید؛ او روزهای سختی را در سال‌های ابتدایی خدمتش گذرانده است؛ از جاده‌های پر از خطر منطقه تا دوری از خانواده، دوستان و کمبود انواع امکانات اولیه در منطقه خدمت، اما هیچکدام نتوانسته است از عشقش به معلمی بکاهد.

وی معلمی را عاشقانه دوست دارد و مهم‌ترین وظیفه‌اش را انسان‌سازی می‌داند؛ خانم امیری لذت می‌برد که یک معلم است و می‌تواند به دانش‌آموزان خدمت کند؛ خانواده‌اش نیز به معلم بودنش افتخار می‌کنند و تلاش کرده‌اند در سختی‌ها همراهش باشند.

حلما امیری کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی در حال حاضر به عنوان مدیر مدرسه در شهر محروم غلامان خدمت می‌کند. وی مهم‌ترین رسالت یک معلم را خدمت به دانش‌آموزان و انسان‌سازی می‌داند، چراکه امروزه دانش‌آموزان نیاز فراوانی به رهنمودهای یک معلم دلسوز دارند.

این معلم می‌گوید اینجا منطقه محرومی است که بسیاری از معلمان به محض تمام شدن ابلاغ خدمت به دنبال رفتن از اینجا هستند، اما من نمی‌توانم دانش‌آموزان و مردمی که با آن‌ها اُنس گرفته‌ام را رها کنم چراکه آن‌ها را مثل خانواده خودم می‌دانم و همچون یک خانواده صمیمی برای دیدن موفقیت تک تک دانش‌آموزانم لحظه شماری می‌کنم.

او از سختی‌های کار کردن در این منطقه حکایت‌ها دارد، آنچه خودش طی این سال‌ها با پوست و خون درک کرده است؛ «شهر غلامان فاصله زیادی با مرکز استان دارد و جاده‌های خطرناک‌، رفت‌وآمد را برای معلمان سخت می‌کند، علاوه بر اینها وجود قومیت‌های مختلف در این منطقه باعث می‌شود که بیشتر اوقات دانش‌آموزان دوزبانه را در مدرسه داشته باشیم که مشکلات خاص خودش را دارد.»

این معلم غلامانی از کمبود امکانات و فضاهای آموزشی می‌گوید که سختی‌های تدریس را دوچندان می‌کند؛ «من همین جا از همه همکارانم که سختی‌های خدمت در این منطقه را به جان می‌خرند و با عشق و علاقه زندگی خود را وقف دانش‌آموزان کرده‌اند تشکر می‌کنم.

حلما یکی از مهم‌ترین عوامل ماندگاری در منطقه غلامان را نگاه و لطف ویژه اهالی نسبت به معلمان و قشر فرهنگی می‌داند که باعث مضاعف شدن انگیزه معلمان در خدمت‌رسانی می‌شود، این شغل را با بینش و آگاهی انتخاب کردم و همواره به آن عشق می‌ورزم.

وی اذعان می‌کند که حضور در میان دانش‌آموزان و کمک به آن‌ها برای هر معلم بسیار لذت بخش است؛ برای من که مدیر دبیرستان هستم، دیدن موفقیت‌های علمی و پرورشی دانش‌آموزان در حیطه‌های مختلف شیرین‌ترین تجربه خدمتم را رقم می‌زند. سال گذشته یکی از دانش‌آموزانم که پدرش را در سن جوانی از دست داده بود و سودای رشته پزشکی را داشت، توانست در این رشته و در دانشگاه کرمان قبول شود و این خاطره‌ای شیرین برایم رقم زد که تا سال‌ها در ذهن من باقی خواهد ماند.

معلم غلامانی دیدن اشک دانش‌آموزان را بدترین خاطره‌اش عنوان می‌کند و ادامه می‌دهد: یک روز به یاد دارم که پدر یکی از دانش‌آموزان که از انجمن اولیا و مربیان مدرسه نیز بود به رحمت خدا رفت و دانش‌آموزم از این اتفاق خبر نداشت، من و همکارانم نمی‌دانستیم چطور باید این خبر را به او بدهیم تا اینکه عموی دانش‌آموز به مدرسه آمد تا او را با خود ببرد و خبر مرگ پدر را به او بدهد؛ این تلخ‌ترین لحظه‌ای بود که من در کل دوران خدمتم حس کردم و هرگز از یادم نمی‌رود.

وی از اوقاتی می‌گوید که ناامید شده است؛ «آنجایی که تمام تلاشم را می‌کنم، اما دیگران این تلاش را نمی‌بینند و فکر می‌کنند اگر به نتیجه نرسیدند به خاطر کم‌کاری من است من انگیزه‌ام را از دست می‌دهم اما وقتی من خدا را ضامن و شاهد کار خود قرار می‌دهم دوباره سعی می‌کنم با قدرت به وظیفه و رسالت خودم عمل کنم.»

حلما سر و کار داشتن با نوجوانان و در جمع آن‌ها بودن را بهترین مزیتی می‌داند که در شغل معلمی می‌توان داشت. وی ادامه می‌دهد: معلمان با دانش‌آموزانی سروکار دارند که دوران حساس زندگی خود را می‌گذرانند و بازیگوشی‌های مختص به این سن از سوی دانش‌آموزان لحظات تدریس را دشوارتر می‌کند.

از نظر این معلم غلامانی معلمی را باید با عشق و علاقه انتخاب کرد، نه به عنوان یک شغل پر درآمد چراکه هیچ‌گونه امتیازی نسبت به دیگر ارگان‌ها ندارد.

حلما یکی از مهم‌ترین مطالبات معلمان را ایجاد همسان‌سازی حقوق و برخوردار کردن معلمان از بسته‌های حمایتی و مزایایی که کارکنان سایر دستگاه‌ها دارند، عنوان می‌کند.

کد خبر 748209

دیگر خبرها

  • روایت زندگی محمد دبیر سیاقی در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود
  • پایان انتظار تسویه دولت با فروشندگان طرح کالابرگ به زودی
  • خالی کردن حساب با سوال ۱۰۰ میلیونی!
  • خالی کردن حساب با پرسیدن فقط یک سوال
  • ۲ دهه خدمت در منطقه محروم / روایت معلم غلامانی از زندگی معلمی
  • انتشارات بین‌الملل با ۶۰ عنوان کتاب جدید در نمایشگاه کتاب
  • روایت خبرنگار صداوسیمای لرستان از کوچ عشایر
  • روایت زندگی تنها شهید فرانسوی دفاع مقدس در نمایشگاه کتاب
  • رمزهای عبور، گلوگاه‌های امنیت به شمار می‌رود
  • اسوههای زندگی را با این کتاب بشناسیم